۴۰ سالگی مبارک

ساخت وبلاگ

 

روزی موجودی به جنگل آمد که فقط دو پا داشت. تا وارد جنگل شد همه آهو ها فرار کردند. مادرم هم دوید و گفت :"پسرم! فرار کن !" 

با ترس در پی مادرم دویدم.اما آن موجود دو پا به دنبال ما نمی دوید! چهره ای مهربان داشت و فقط از دور مارا تماشا میکرد. پس ما چرا در حال فرار بودیم؟! 

گفتم :"مادر! چرا میدویم؟ او که به دنبال ما نیست! گرگ ما را تعقیب میکند و وقتی به ما رسید، ما را میدرد. اما این موجود بی آزار است. او فقط ایستاده و نگاه میکند.او به دنبال ما نیست!"

مادر گفت :"پسرم من سالهاست در جنگل زندگی میکنم و دشمنان مان را به خوبی می شناسم. دشمنی که ظاهر آرامتر دارد خطرناک تر است. این موجود ظاهر آرام و مهربان دارد اما بدترین دشمن ماست. او با ظاهری آرام، بدون تعقیب کردن ما ، در چند لحظه ای از دور جمعی از ما را میدرد! هر کس که به این دشمن نزدیکتر باشد زودتر و بدتر میمیرد!! همیشه از او دور باش! تا توان داری خود را از گزند او نجات بده!!" 

 

 

 

هم انديشان...
ما را در سایت هم انديشان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koobandeyeshab بازدید : 243 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:32