شهر فرنگ از زبان "لیلا فروهر"

ساخت وبلاگ

سلام 

خوب به این شعر دقت کنین! اين یکی از آهنگ های قدیمی لیلا فروهره. یه زمانی خواننده ها حق داشتن که واقعیات زندگی غرب رو تو شعرهاشون بخونن. به خاطر همین قبلأ ازین دست ترانه ها هر از گاهی شنیده میشد. اما چنین آهنگ هایی الان ممنوعه و فقط شعرهایی ترانه میشن که اوضاع جمهوری اسلامی ایران رو اسف بار توصیف کنن و با رقص و شادی شون زندگی غربى ها رو شاد و روبه راه به نمایش بگذارن 

شما رو به خوندن واقعیات زندگی در غرب از زبان لیلا فروهر دعوت میکنم: 

 

میدونستم میدونستم که تو غربت از رفاقت خبری نیست 

میدونستم میدونستم که تو قلبها از صداقت اثری نیست 

 توشه ی راه سفر "تردید" بود

 واسه ی فکر به بازگشت ، دیر بود

 آسمون گریه رو سر داد توی راه

 تا بفهمم که خدا دلگیر بود

 

تو شناسنامه نوشتن اسم ما ها رو "فراری" 

راه پیش و پس نمونده ، آخ امان از بدبیاری 

بی هدف ، گنگ و پریشون ، به مرز جنون رسیدیم 

مرز خوشبختی کجا بود؟همه دیدن ، ما "نديدیم"! 

 

 دل سنگی که دورنگی میفروشه با زرنگی

 اينجا دارن بی شمارن توی بازار فرنگی

قیمت جون ، "مفت و ارزون"! 

"سايه ی ترس! تو خیابون"! 

 اینجا دارن ، بی شمارن

 "هم وطن های پشیمون"!

هم انديشان...
ما را در سایت هم انديشان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koobandeyeshab بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 11 فروردين 1399 ساعت: 0:36