اسب شیطان

​​

صدای دعوتش در گوش ماست،صبح و شام .

از گناهان بزرگ شروع می کند..

سر باز زنیم سراغ گناهان کوچکتر می رود..

پایداری کنیم،به کوچکترین گناهانمان چشم امید می بندد.

او از بیرون و نفس از درون

انسانیتمان را می فروشند و لذت گذرا می خرند.

دعوت می کند و  اجابت می کنیم

اجباری نیست که اگر اجباری بود،جهنم معنا نداشت و

عذاب الهی به دور از عدالت پروردگار بود.

او دعوت می کند و می پذیریم...دعوت می کند و می پذیریم...

هر جا که بگوید و راهی کند،با هوای نفس دوان دوان

می تازیم وپیش می رویم تا به جایی می رسیم که دیگر دعوت

نمی کند...

بلکه باره او می شویم و بر ما لجام می زند!!

افسارکه بسته شود،هرگز آزادی 

پیشین باز نمی گردد...

فرصت همین حالاست!همین امروز...تا قبل از بستن

لجام ..

 

که با پای نفس خود او را به زمین بزنیم .و در پس

دعوت خیر خواهانه اش !!زبانه های آتش دورزخ را

 ببینیم و آگاه باشیم،که روزی که بر ما لجام ببندد،

 

روزی هست 

که دیگر جزء سپاهیان او گشته ایم ...

 

اعوذ بالله من الشیطان, اللعین الرجیم 

 

هم انديشان...